فصل دوم

فصل دوم

 

طرح تقسيم و پايان قيمومت انگلستان

 

مسئله فلسطين‌ به مجرد تأسيس سازمان ملل توسط

انگلستان به مجمع‌عمومي احاله شد. كميته 11 نفره‌اي در خصوص موضوع فلسطين (انسكاپ)

در نخستين نشست ويژه مجمع عمومي در آوريل 1947 تشكيل شد. بيشتر اعضاء توصيه كردند

كه فلسطين به دو دولت عربي و يهودي تقسيم و موقعيتي بين‌المللي براي شهر بيت‌المقدس

تحت مديريت سازمان ملل تعريف شود. 

 

طرح

تقسيم، 1947

مجمع‌عمومي پس از دو ماه بحث داغ در دومين نشست

عادي خود در 29 نوامبر 1947 قطعنامه 181(2) را تصويب كرد كه باتغييرات اندكي طرح

تقسيم توأم با وحدت اقتصادي را كه از سوي اكثريت اعضاي كميته ويژه فلسطين ارايه شده

بود، پذيرفت. طرح تقسيم كه به عنوان سندي چهار بخشي به متن قطعنامه ضميمه شده بود،

براي انقضاء قيمومت و پيشرفت عقب‌نشيني  ارتش انگلستان و تعيين مرزهاي ميان دو دولت

و بيت‌المقدس تدارك ديده شد.

اين طرح شامل موارد زير بود:

  •   ايجاد دولتهاي عربي و يهودي پيش از يكم

    اكتبر 1948؛

  •   تقسيم فلسطين به هشت بخش: سه بخش به دولت

    عربي و سه بخش به دولت يهودي داده مي‌شد، بخش هفتم، شهر يافا محدوده‌اي عربي در

    قلمرو يهودي را تشكيل مي‌داد؛

  •   رويه وترتيبات بين‌المللي براي بيت‌المقدس

    به عنوان بخش هشتم، تحت مديريت شوراي قيمومت سازمان ملل انجام مي‌پذيرد.

اين طرح همچنين مراحلي را كه بايد پيش از استقلال

طي مي‌شد، مشخص كرده بود و به مسايلي چون شهروندي، حمل و نقل، وحدت اقتصادي و

اعلاميه‌اي كه بايد از سوي دولت موقت هر دو كشور‌ـ پيشنهادي در خصوص نحوه دسترسي به

اماكن مقدسه و حقوق اقليتهاي مذهبي صادر مي‌شدـ رسيدگي مي‌كرد. مجمع‌عمومي در

قطعنامه 181(2) همچنين كميسيون فلسطين سازمان ملل را براي اجراي توصيه‌هاي آن ايجاد

نمود واز شوراي امنيت در خواست كرد موازين لازم براي اجراي طرح تقسيم را تدوين

نمايد.

آژانس يهود به رغم نارضايتي از عدم توجه قطعنامه

به مسايلي چون مهاجرت يهوديان از اروپا و محدوديتهاي سرزميني اعمال شده بر دولت

يهودي پيشنهادي، آن را پذيرفت. اعراب فلسطيني و دولتهاي عرب با اين توجيه كه

قطعنامه‌ناقض موازين مندرج در منشور سازمان ملل ناظر بر اعطاي حق تصميم‌گيري مردم

درباره سرنوشت خود است، با طرح مخالفت كردند. آنها اعلام كردند كه مجمع‌عمومي اين

طرح را در شرايط نامناسبي تصويب كرده واعراب فلسطيني با هر طرحي كه متضمن تجزيه،

جدايي يا تقسيم كشورشان باشد و يا اينكه حقوق و منزلت خاص و تبعيض‌آميزي به يك

اقليت اعطاء نمايد، مخالفت خواهند ورزيد.

 

پايان قيمومت انگلستان

تصويب قطعنامه 181(2) به گسترش خشونت در فلسطين

انجاميد. با وخيم‌تر شدن اوضاع، شوراي امنيت خواستار برقراري نشست ويژه مجمع‌عمومي

شد. لذا اين نشست از 16 آوريل تا 14 مه 1948 به طول انجاميد. در روز 17 آوريل،

شوراي امنيت خواستار توقف تمام فعاليتها و اقدامات مسلحانه و غير مسلحانه در فلسطين

شد و در 23 آوريل كميسيون آتش‌بس را براي نظارت و كمك به ايجاد آتش‌بس تشكيل داد.

مجمع عمومي نيز كميسيون فلسطين را منحل نمود و تصميم گرفت براي پيشبرد استقرار صلح

در همكاري با كميسيون آتش بس يك ميانجي منصوب سازد. در 20 مه كنت فولك‌برنادت

(Count Folke Bernadotte)، رييس صليب سرخ سوئد، به عنوان ميانجي سازمان ملل منصوب

شد.

 

نخستين جنگ اعراب و اسراييل، 1948ـ1949

در روز 14 مه 1948 انگلستان قيمومت خود بر فلسطين

را وانهاد و نيروهاي خود را خارج ساخت. در همان روز آژانس يهود تأسيس دولت اسراييل

را در سرزمينهاي اعطاء شده به وسيله طرح تقسيم، اعلام نمود. بلافاصله آتش خصومتهاي

شديد بين گروههاي يهودي وعرب شعله‌ور گرديد. روز بعد ارتش كشورهاي عرب همسايه براي

كمك به اعراب فلسطيني وارد اين سرزمين شدند.

پس از چند هفته جنگ متوقف شد و اين به دليل آتش‌بس

چهار هفته‌اي بود كه شوراي امنيت در 29 مه 1948 اعلام كرد. آتش‌بس در 11 ژوئن تحت

نظارت ميانجي سازمان ملل باكمك گروهي از ناظران نظامي بين‌المللي كه به عنوان

سازمان نظارت بر آتش‌بس سازمان ملل متحد‌ـ يونتسو (UNTSO) شناخته شدند، به مرحله

اجرا درآمد. به رغم تلاشهاي ميانجي هيچ توافقي بر تمديد آتش‌بس حاصل نشد و نبردها

مجدداً در روز هشتم ژوييه از سر گرفته شد.

در 15 ژوييه 1948 شوراي امنيت طبق قطعنامه‌اي

اعلام كرد كه شرايط فلسطين تهديدي است عليه صلح و خواستار آتش‌بس شد و اعلام نمود

كه ناتواني در رعايت آن به عنوان نقض صلح به شمار مي‌آيد كه مستلزم اعمال فوري

قوانين الزامي براساس فصل هفت منشور سازمان ملل خواهد بود. طبق اين قطعنامه آتش‌بس

دوم به وقوع به پيوست. تا آن زمان اسراييل بخش بزرگي از سرزمينهاي اعطا شده به دولت

عربي (طبق طرح تقسيم) از جمله بخش غربي بيت‌المقدس را تصرف كرده بود. مصر و اردن هر

يك كنترل مناطق باقيمانده از غزه و كرانه باختري رود اردن را (كه شامل شرق بيت‌المقدس

يا شهر قديمي مي‌شد) حفظ كردند. جنگ در اكتبر 1948 و مارس 1949 به اوج خود رسيد كه

طي آن اسراييل بر ساير مناطق اختصاص يافته به دولت عربي نيز تسلط يافت. در سال 1950

اردن از كرانه باختري رود اردن از جمله شرق بيت‌المقدس به طور رسمي طبق قوانين خود

تا زمان پيدايش يك راه حل براي مسئله چشم‌پوشي كرد.

اين دشمني‌ها موجب بحرانهاي شديد انساني شد.

تقريباً 750 هزار فلسطيني از سرزمينهاي خود آواره شدند. در همين زمان در اثناي

مذاكرات ميان طرفين، كنت برنادت در 17 سپتامبر 1948 در بخشي از بيت‌المقدس كه از

سوي اسراييل تصرف شده بود، بر اثر تير‌اندازي كشته شد و رالف بانچ از ايالات‌متحده

به عنوان ميانجي منصوب گرديد.

بين فوريه و ژوييه 1949 و با حمايت و مساعدت

سازمان ملل توافق‌نامه‌هاي آتش‌بس بين اسراييل از يك سو و مصر، اردن، لبنان و سوريه

از سوي ديگر امضا شد. در اين توافق‌نامه‌ها كه از لحاظ مضمون مشابه بودند، پذيرفته

شده بود كه استقرار آتش‌بس، گامي ضروري براي اعاده صلح در فلسطين است. آنها همچنين

اعلام كردند كه هدف آتش بس به معناي ايجاد يا به رسميت شناختن ادعا و حق سرزميني

مالكيت يا ساير حقوق، ادعاها و منافع هيچ يك از طرفين نيست.

در اوت 1949 شوراي امنيت از ناظران يونتسو خواست

تا بر آتش‌بس نظارت كنند. طبق تصميم شوراي امنيت ناظران يونتسو در خاورميانه باقي

ماندند.

 

قطعنامه (III) 194 (3) مجمع‌عمومي: حق بازگشت

مجمع‌عمومي در سومين نشست عادي خود در 11 دسامبر

1948 قطعنامه194(3) را به تصويب رسانيد كه در آن راههاي حل و فصل مسئله فلسطين مشخص

شده بود. گزارش ارائه شده به وسيله كنت برنادت براي حل و فصل وضعيت فعل و انفعالات

روبه افزايش در فلسطين حاوي پيشنهادات زير بود و بر مبناي آن، مجمع عمومي اعلام كرد:

ـ آوارگاني كه خواهان بازگشت به خانه‌هاي خود و

زندگي همراه با صلح با همسايگان خويش هستند بايد اجازه يابند كه در نخستين فرصت به

اين خواسته خود برسند.

ـ بايد به كساني كه مايل به برگشت نيستندبراي

اموالي كه از دست داده‌اند خسارت پرداخت شود .

مجمع عمومي همچنين خواستار غيرنظامي و بين‌المللي

كردن بيت‌المقدس براي تأمين دسترسي آزاد به اماكن مقدسه در فلسطين شد.

قطعنامه194(3) مقدمات تشكيل كميسيون سه نفري سازمان ملل به نام كميسيون مصالحه براي

فلسطين را فراهم آورد كه بايد وظايف ميانجي سازمان ملل را در صورت ضرورت نيز به

عهده مي‌گرفت. اين كميسيون مأموريت يافت به طرفين در دستيابي به يك موافقت نهايي در

زمينه تمام مسايل معوقه و بلاتكليف و تسهيل بازگشت اسكان مجدد و بازسازي اقتصادي و

اجتماعي آوارگان كمك كند. مجمع‌عمومي سپس فرانسه، تركيه و ايالات‌متحده را به عنوان

اعضاي اين كميسيون معرفي كرد.

كميسيون مصالحه كوشيد تا سه موضوع عمده را حل و

فصل نمايد: حدود سرزمينها، آوارگان و موقعيت بيت‌المقدس. نتيجه مذاكرات جداگانه با

دولتهاي عربي (مصر، اردن، لبنان و سوريه) و اسراييل در كنفرانسي در لوزان در آوريل

1949 پروتكلي بود كه به صورت جداگانه از سوي طرفين امضا شد و بر سر مرزهاي مشخص شده

در قطعنامه تقسيم به عنوان مبناي مذاكرات توافق به عمل آمد. با اين حال، ديدارهاي

سال 1949 كميسيون بر اثر فشار دولتهاي عربي براي بازگشت آوارگان به عنوان گام نخست

و اصرار اسراييل مبني بر اولويت مسئله سرزمين بدون نتيجه پايان يافت و تلاشهاي بعدي

كميسيون براي تضمين بازگشت فلسطيني‌ها و ايجاد رژيم حكومتي بين‌المللي براي بيت‌المقدس

نيز ناكام ماند. از سال 1951 به بعد، اين كميسيون كوشيده است حسابهاي بانكي آوارگان

عرب را در اسراييل به طور كامل آزاد نمايد. در سال 1964، شناسايي مالكيت آوارگان

عرب را تكميل كرد (به انجام رسانيد) و دستيابي به سابقه مالكيت آنها را ادامه مي‌دهد.

در گزارشهاي دوره‌اي ارائه شده به مجمع‌عمومي از

سال 1952 به اين سو كميسيون به طور مكرر تأكيد كرده است، تلاشهاي آن براي هدايت

امور در جهت اجراي قطعنامه194(3) منوط به تغييرات اساسي در نگرش طرفين است. تأكيدات

آن قطعنامه مبني بر حق بازگشت آوارگان فلسطين، از سال 1948 هر ساله از سوي مجمع‌عمومي

به صورت عملي مورد تأكيد قرار گرفته است.

در همان حال، در 11 ماه مه 1949 اسراييل به عضويت

سازمان ملل درآمد. در پذيرش اسراييل مجمع‌عمومي به گونه‌اي ويژه اعلاميه‌هاي

اسراييل و توضيحات كميته سياسي ويژه مجمع‌عمومي در خصوص اجراي قطعنامه‌هاي 181(2) و

194(3) را مورد توجه قرار داد. اين اعلاميه‌ها و توضيحات معطوف به رژيم بين‌المللي

كه براي بيت‌المقدس در نظر گرفته شده بود، مسئله آوارگان عرب و مشكلات مرزها بود.

  

نكته‌هايي از اسناد سازمان ملل

پيوستن اسراييل به سازمان ملل

اسراييل در 11 مه 1949 به سازمان ملل پيوست. در

مقدمه قطعنامه پذيرش اسراييل براي عضويت در سازمان ملل به تعهدات ويژه اسراييل براي

اجراي قطعنامه‌هاي 181(2) و 194(3) سازمان ملل اشاره شده است. يعني قعطنامه‌هايي كه

موضوع فلسطين را در كانون توجه سازمان ملل متحد قرار مي‌داد و متضمن موارد زير بود:

 

– تأييد دريافت گزارش شوراي امنيت در خصوص درخواست

اسراييل براي عضويت در سازمان ملل،

يادآوري اينكه طبق نظر شوراي امنيت، اسراييل

دولت صلح دوستي است و خواهان و (قادر به) ايفاي تعهدات مطرح در منشور سازمان ملل

است،

– يادآوري اينكه شوراي امنيت به مجمع‌عمومي توصيه

كرده كه عضويت اسراييل در سازمان ملل را تصويب نمايد،

 به علاوه، يادآوري اعلاميه دولت اسراييل مبني

بر پذيرش بي‌قيد و شرط تعهدات مندرج در منشور سازمان ملل و اجراي آنها از روز به

عضويت درآمدن در سازمان ملل،

– يادآوري قطعنامه 29 نوامبر 1947 و 11 دسامبر

1948 و نيز يادآوري اعلاميه و توضيحات ارائه شده از سوي نماينده دولت اسراييل در

برابر كميته سياسي ويژه در‌خصوص اجراي قطعنامه‌هاي مذكور،

– مجمع عمومي،

– در راستاي ايفاي وظايف خود طبق ماده 4 منشور و

اصل 125 قواعد آيين كار خويش،

 

 1.  تصميم مي‌گيردكه اسراييل دولت صلح دوستي است

كه تعهدات مطرح در منشور سازمان ملل را پذيرفته و خواهان و قادر به ايفاي اين

تعهدات است.

 2.  تصميم مي‌گيرد عضويت اسراييل در سازمان

ملل را بپذيرد. ²

 

منبع:

The Origins and Evolution of the Palestine

Problem, 1917-1988, United Nations, 1990, p. 115.